شب یلدا …سالگرد
شب یلدا ..سالگرد
یک شب یلدای دیگر هم رسید
سالگرد عمر یعنی . شصت و هفت
سخت جان اندوهگین
اینه فریاد میداردکه. این
عمر یعنی رفت و رفت
*
رویگردی تازه می ارم بدور
زاد روزم را نگاه بی سرور
تا به ادم میرسم
جنگل است و بیشه ای
سینه دار است و رقص تیشه ای
*
راندگان ان بهشت جاودان
مادرم حوا ندارد تکه نان
ان پدر زالی است از خوف وعذاب
پیش هم زانوی غم در پیچ وتاب
*
باز انگارم که دیروز است روز
طفل نو پایی براه
یاد دارم روز های مدرسه
اب . بابا . نان و بار
واژه ها اموخت بعدا روزگار