دسته: دلنوشته ها

به نام خدا با رحمت و عنایت خدای بزرگ و مهربان در گذشت (حاجیه خانم تلی رحیمی)  را که توسط فرزندانش آگهی و به اطلاع رسیده بود و همه عزیزان و اقوام و دوستان اداری...

امروز  درتقویم  روز جشن پیکر تراشی است  :   وخود پیرمرد بخدا گفت :  پیر و پیرش کن و در پیش خودت به من اش برگردان  …… همواره شاعران عاشق  گلواژه ها برای تندیس وپیکر معشوق...

یک افسانه قدیمی است که : میگوید : ادم های عاشق وقتی برای اولین بارهمدیگر  را بغل میکنند قلب های شان جا به جا مبشوند وقلب ها دوست دارند در تن یکدیگر باشند و خودشون...

ادمی بطول تاریخ محصور اندیشه و عقل وخرد ناقص و حرص و طمع  واز و بلند پروازی  زیسته است .  . دلالت و راهنمایی انبیا  و اولیا نیز تاثیری گاه مسکن  داشته و در نهایت...

خوشنودی وشعف ودلگرمی من در این روزهای بحرانی یاد بزرگواران و ونام اورانی است که به نشانه لطف وعنایت   یادم میکنند  و بهار  را به نوبهار  تهنیت میگویند اکثر انان انسانهای فرهیخته و فاضلی هستند...

قطعه  ( در کدامین ستاره ) تقریبا دو دهه گذشته  سروده شده   . و امشب در جستجوی یک شعر این قطعه را پیدا کردم  . چاپ نشده  ودوستا ن دوستش دارند  وتقدیم به دوستان  ...

سالگرد ********                                 توضیح اینکه شب یلدا   تولد  من است یک شب یلدای دیگر هم رسید سالگرد عمر یعنی شصت و...

با درود و احترام به سروران  عزیز و گرام و ادیب و فاضل  که در این روز های  بحران با پیام ها   وتماس ها  امید و شادی بارم میکنند  ودر فکر یاری ویاوری هستند امشب ...

باور کنید من سریال یوسف وزلیخا را به اندازه سن وسالم با شور و شوق وعاشقانه وعارفانه نگاه کرده ام وچه خوب و عالی ساخته و پرداخته اند .دل پاک و ایمان یوسف وعدالت  او و باورش به عدالت خدای بزرگ  ایینه عبرت و عشق خدایی و بندگی وتسلیم  صادقانه انسان مومن را ترسیم  میکند . بعد ها شگفت زده دیدم که ایرج اصلا تلویزیون نگاه نمیکند  . باید چقدر به تاریخ انبیا مسلط باشد که جزییات این قصه را بیاد داشته باشد ونا خود اگاه یا اگاهانه…

والنتاین …………….   پارسال به این مناسبت یاد داشتی در سایت نوشته بودم که بسیار مورد توجه قرار گرفته بود . ناچار امسال هم تصمیم به یک یادداشت دیگری گرفتم که یقینا عده ای راناخوشایند خواهد...

  سخنی کوتاه واما گویا *********** مقدمه کتاب ( گلارای واژه ها ) را اوردم  اضطراب و حساسیتم طبیعی نبود  . وقتی استاد مطالعه کرد . چیزی نگفت من پرسیدم قابل است جوابداد خوب  ولی ...

  چیزی بهتر از این عنوان نتوانستم پیدا کنم ..امد  بهار که در این زمستان سرد به دل  کوهستانهای برفی در خدمت به فرهنگ و ادب ایران عزیزمان در سفر بود رازعزت و سربلندیش در...

امروز هم انگشتانم  کرخت است از همه بیشتر من برای تایپ وچاپ بقیه اثار استاد اشتیاق و عجله دارم  4 ساعت یکسر تایپ میکردم   وقتی استاد امد که برای شب برنامه دارند  گفتم خیلی نوشته...

مدتی است فشار کارهای نوشتاری و امورات دیگر برای اولین اولین بار کمی خسته ام کرده بخصوص نوشتن وتایپ انگشتهایم را اذیت  کرده ومدتی است که استاد  اصلاح برخی از مطالب را نیز  بعهده من...

  دیروز  شعر رویا  وتوهم مانده بود و حالا این رویا و توهم     رویا وتوهم ******* رویا های بسیار شیرین از روزگار دیرین بامن بودند نا شاد و نا کام سرانجام به ارزو...

سلام عزیزم  : چند روز است نمی توانم تماس بگیرم گویا تو هم نمیتوانی بهار یکبار تماس تصویری گرفت کمی از تو گلایه داشت  که شاید از روی احساس بود ونفرین از زنی که او...

  شب یلدا  ..سالگرد یک شب یلدای دیگر هم رسید سالگرد عمر یعنی . شصت و هفت سخت جان اندوهگین اینه فریاد میداردکه. این عمر یعنی رفت و رفت * رویگردی تازه می ارم بدور...

روزهای بهتر  …. چند روزی است فشار برخی دوستان مرا از رخوت وسستی بیماری وتنهایی دراورده ودر جمع انانمشغول و فعال هستیمباور نمیکردم به این زودی کسالت  ورخوت  بیماری  بزرگ بکلی از بین برود و...

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام فــــــــال...

قصه ای از  ازاده ………………… امروز یک روز دهاتی است . شاید برای یکروز  یک اسم انتخاب کردن انهم یک صفت. خندهدار بنظر برسد  اما من  این حس را دارم راستی اگر شما جای من...

داستانی از ازاده خیال از سودازدگی یک روز گرم تابستان در عطش خیس خواستن خواب رویا می بافد رویا می ریسد رویای عشق از زبان نا مفهوم رنگها . در این گرماگرم بی سامانی  در...

اجازه خواستم واصرار تا  امشب پس از بیست واندی سالهای گذشته  ودیداری هر چند کوتاه با تو و شب و بیداری و سایت تو درد دل کنم خیلی  سخت گرفتی وناراحت بودی  . متشکر وممنونم...

سلام به دوستان و همکاران اداری  به  کاربران وارباب قلم به رسانه های خبری وسخنانی  بیشتر برای اگاهی همه مدتها بود فعا لیت  دوستان حتی مقامات استان  با لطف وعنایت شان برای خدمت به فرهنگ...

دل نوشته هایم ——– دل نوشته هایم در خلوت من جوانه میزند و شبانه با قلم گلچین میشود وبا انگشت هایم با عشق وحرمت در سینه ات می نشیند و گلواژه ها را می چیند...

چند سالی است که با دوست عزیز غلامحسین روستا دوست و محرم خانوادگی هستیم خانوادهای بسیار مومن وروشنگر و نجیب و تحصیل کرده  و صاحب فرزندانی صالح مودب و نجیب و براستی نمونه  ومن همیشه...

تلاش مستمر  مدتهاست برای سایت ادامه دارد  دو مهندس جوان با نهایت صفا و صداقت و صمیمیت زحمت می کشند سعید  که امروز جایش خالی بود  ومهندس دهقان 7 ساعت یکسره کار کرده است مدیون...

  شبی در تبریز سفری به تبریز شب جمع همد لی با هادی و عزیزان داشتیم