دلنوشته امشب ……….
با درود و احترام به سروران عزیز و گرام و ادیب و فاضل که در این روز های بحران با پیام ها وتماس ها امید و شادی بارم میکنند ودر فکر یاری ویاوری هستند
امشب نشستم بنویسم یک شعر عاشقانه چاپ نشده تقدیم به انها که خودشان میدانند و نمی توانم ان عزیزان معزز را معرفی کنم
شعرهایم
**********
شعر هایم در پیچ وتاب گیسوانت ریخته
بگذار باسر انگشتانم واژه ها را پیداکنم
از گیسویت به شانه هاوسینه ودامانت
وهمه اندامت از گلبرگهای واژه گلگون
ببین : همه دیوان شعرم را ربوده ای
و هنگامی که براه افتی :
کوچه را با ترانه و غزل می پوشانی
ونسیم باتو به نجوا خوهد گفت :
من بدنبال عشق می گشتم
در پی تو می ایم
تا برای کوچه اوای عشق سرایم این شعر دهه های قبل سروده شده