شعر ( در کدامین ستاره ) سروده حدودا دو دهه قبل
قطعه ( در کدامین ستاره ) تقریبا دو دهه گذشته سروده شده . و امشب در جستجوی یک شعر این قطعه را پیدا کردم . چاپ نشده ودوستا ن دوستش دارند وتقدیم به دوستان
در کدامین ستاره
*************
جسمم را می برند
نمیدانم به کدامین ستاره
گروهی به پیشواز امده اند
برای چه نمیدانم؟
برای تشریح جسمی عجیب؟
********
روح من با تبسمی شگرف مینگرد
نخست می پرسند :
با چشم هایت چکار کرده ای ؟
بی فروغ رفته در گودی؟
فریاد میزنم :
عاشقانه و مهر بان مینگریستم
اما ژرفای پلیدی ناکسان نیز میدیدم
************
با دستهایت ؟
همه دست ها را بگرمی می فشردم
وگاه دشنه پنهان را میدیدم
دهانت ؟
همیشه لبخند داشتم
وبر همه لب ها لبخند میکاشتم
گاهی نیشخنده ها اذرخش بود
**************
سینه هایت سیاه شده ؟
از سیاه دلی مکارانی است
که سینه برایشان سپر کردم
دل ات کو ؟
دلم سرشار مهر بود
هر انکه دیدم هدیه ای نثارش کردم
وبخل و حسادت و کینه دیدم
پاهایت ؟
خسته از دویدن برای ماندن
و گره کار همه گشودن
*************
انگشتانت ؟
از قلم ها بپرسید و شب های سیاه
و اشگهای چشم های بی فروغ
جان ات ؟
به یکباره به خروش امدم :
من از نامردمی ها روزی
صد بار جان داده ام
واز ایمانم دوباره جان گرفته ام
که امروز به جاودانگی بنشینم
ودیگر حرفی ندارم .
تنها سرودی سر خواهم داد :
تا فرشتگان را از اندوه انسان خاکی اگاه کنم
که لبریز جسم و جان من است
این شعر را تقدیم میکنم به سروران فرهیخته وادیب وهادی عزیز