امد به………ار
چیزی بهتر از این عنوان نتوانستم پیدا کنم ..امد بهار که در این زمستان سرد به دل کوهستانهای برفی در خدمت به فرهنگ و ادب ایران عزیزمان در سفر بود
رازعزت و سربلندیش در همین خدمات وصفا و صداقتی است همه به ان معترفند و او را میستایند . و من به انسانیت او تعظیم میکنم .
مدتهاست ندامت و پشیمانی او را به عده ای که هرگونه خدمات مادی و معنوی کرده وامروز نانکور و ناسپاس باز متوقع وطلبکارند میبینم . ولی فکر نمیکنم
با نفرتی که دارد باز فریب بخورد حتی نام انان را از تلفن خود حذف کرده است و گفت طبیعت خود انان را منتقم خواهد بود وبهار دخترش نیز نفرتش را
از انان اشکار میکند . من ارزو دارم بقیه نوشته هایش را نا عید تمام کنم حتی اگر برود در خانه خودم او دعایی نمی خواهد چرا که بنده خاص خدای مهر بان
است —– گلارا