یادداشت شبانه .. برای نوشتن های زیاد
امشب به ضیافتی دعوت بود وجشنی خیلی دلم میخواست مرا هم ببرد . ولی ممکن نبود .
وقتی نوشته هایم را کنترل میکرد در مورد بخشش سوالی داشتم نگاهی کرد . که گویا .
سوالم بیمورد بود . و بعد گفت :
ادم های بد و بدی هایشان را ببخش و با خوبان ونکویان محشور باش ولی همیشه به .
نکویان هم بگو که انها بخاطر نا سپاسی ها و قدر نشناسی هایشان الگو خواهند بود
گلارا
*******