باز هم بازی …والنتاین …قابل نوجه نسل جوان ….

والنتاین

…………….   پارسال به این مناسبت یاد داشتی در سایت نوشته بودم که بسیار مورد توجه قرار گرفته بود . ناچار امسال هم تصمیم به یک یادداشت دیگری گرفتم که یقینا عده ای راناخوشایند خواهد بود به هر حال احساس تکلیف است و معذورم : ….روزگاری که عشق در یک نگاه وهوس و نیازهای مصرفی وجنسی معنی پیدا میکند واز صفا و صداقت وانسانیت وفضیلت ها و وفاداری بیگانه است  ( والانتاین ) را نماد ونمونه همین عشق و محبت و رابطه های بدور از عاطفه و انسانیت جشن قرار داده اند تظاهر با یکی بودن و به صد تای دیگر رو نمودن وبهره بردن وریا وتصویری که فساد اخلاقی  نه یک نسل بلکه انسان ها را هدف قرار داده .  .فرهنگ ملی ودینی ما الگو واسوه های عشق واقعی وایثار وفداکاری وفضیلت  در تاریخ و تاریخ ادبیات ما فراوان دارد . که در قالب اشعار و قصه هاجا گرفته است بیگانه بودن از فرهنگ وادب ومطالعه لازم و دانایی از قومیت وتاریخ وغرور وخود بینی وحقارت های ذاتی ونادانی عامل همین فساد های اجتمایی است که بخشی از ان را هدیه غرب از رسانه های عمومی می بینیم . ( سلبریتی ها ) که اکثر از فقر و حقارت و به حیل مختلف به نام ونان  رسیده اند وازدواج های صوری وگاه هنری  تا اکثر جوانان روستایی  پشت کوهی بهره مند از این ارایش ها ونمایش ها هستند .نسلهای اینده چه خواهند بود ؟ بی گمان بیگانه با فضیلت های انسانی ربات های کریه وباز بیگانه با معرفت انسانی …خوشبختانه من و امثال من در کهولت عمر به  پایان نزدیک هستیم  وفیلم زندگی ما در اکرانش  چندی نمانده که کلمه  ( پایان ) به تماشا اید .  ومن هیچگاه نگران پایان نبوده ام … ودلیل اصلی سلامت جسم جانم و ایمانم در هر زمینه در متن زندگی بودن و ایمان پایدار میدانم  .که حفظ ارزش های انسانی و وجدانی وروزی به پایان رسیدن هم هماره ایینه پیش رویم بوده که به همه اطرافیانم  نیز تاکید کرده ام و در تمام نوشته ها و اشعارم نمودار است .انها که در کنارم  بوده اند  گاهی خوب نگاهشان کرده ام تا انها که خواهند  رفت زود تر . وانها که گم شدند که در سایه من  خوردند و خوابیدند وقد کشیدند ودراز شدند وهنگامی که رفتند ناسپاسی ونمک نشناسی دستشان را گرفته بود . وتاوان روزگار سایه شوم سرشان بعد ها عادت کردم  خیلی شیرین نباشم حشرات راجذب کنم وتاریخ مصرف ها رانگریسته ام خیلی ها با تاریخ مصرف های  گذشته  گاه فاسد از اب درامدند جنس و ذات و شخصیت انسان ها متفاوت است به همان ژن و جنس وذات  نگاهت میکنند وتا لازمت دارند دستبوسندو .. و احساس وزمان ادمی را مصرف میکنند در حالیکه ثانیه ای ارزش ندارند . وگاه به ادم های نامحترم و کثیفی احترام گذاشته ام تا مشتبه گم شوند .دلالت وراهنمایی برخی مثال  اب زلال به علف هال هرز است  و امروز در خلوت خود پر از شعر وترانه با انها که با شعر وترانه امده اندبا شعر و عشق حسب و حال داریم . ومنتظر پایان . وهرلحظه  روز عشق و هر روز سال عشق است .  نوبهار