از زلیخا ….. به ……. یوسف
از … زلیخا … به یوسف …..
*********************
باور کنید من سریال یوسف وزلیخا را به اندازه سن وسالم با شور و شوق وعاشقانه وعارفانه نگاه کرده ام وچه خوب و عالی ساخته و پرداخته اند .دل پاک و ایمان یوسف وعدالت او و باورش به عدالت خدای بزرگ ایینه عبرت و عشق خدایی و بندگی وتسلیم صادقانه انسان مومن را ترسیم میکند . بعد ها شگفت زده دیدم که ایرج اصلا تلویزیون نگاه نمیکند . باید چقدر به تاریخ انبیا مسلط باشد که جزییات این قصه را بیاد داشته باشد ونا خود اگاه یا اگاهانه تحت تاثیر فضیلت های ایمانی واخلاقی ان نبی قرار گرفته باشد . با مطالعه نوشته ها و کتب و اشعارخود ایرج اکتساب یقین ایرج را هم قبول کردم ودیدم نوشته های خود ایرج هم جز درس اخلاق وفضیلت ودرستی و صداقت نیست . حتی با زبان شعر وگاه با طنز های شیرین . وقتی به عاشقانه هایش عاشق شدم که قصه های زندگیش در کهنسالی شور قصه قرون و اعصار را هم بیان میکند . که هر قصه اش میتواند کتابی باشد وکتابخانه اش را که دیدم یادم امد گفته همه بزرگان که : هرخانه ای کتاب ندارد از فرهنگ وادب بدور است . پر بار واستوار در کهنسالیش هم لحظه ای بیکار نیست وتواضع و خدمت به همه. ایثار وبخشش وهدیه به همه گاهی به اصرار و زور . و غمخوار اندوه و غصه دیگران آنهم با جان و مال خود در سن کهولت .و این یک رحمت و نعمت خدایی است که در دل و جان و ظرفیت هر ادمی جا نمیگیرد وقتی راوی قصه ها و ماجراهای زندگیش میشود من مستمع عاشق و مشتاقی هستم از شور و مستی انرژی میگیرم و کتاب و مطالعه را کتار میگذارم که باید فقط ایرج راوی قصه و افسانه اش یاشد . و من چون بنده و برده ای نگاهش کنم و در خدمت جسم و جانش باشم احساس میکنم موفق شده ام مزاحمین را از اطرافش رانده ام تا ارامش او را بهم نزنند از احترام و صفایش بخودم لذت میبرم . نامش افتخار فرهنگ وادب است و مشاهیر بنام فرهنگ وادب به استادیش معترف وارتباط صمیمی دارند امین و صادق و بخشنده اثار بزگ و گرانبها به موزه ها است خدا ارامش و عزت مخصوصی به او داده وسلامتی جسم و جان او در این سن وسال باور کسی نیست هیچ مشگلی ندارد ونه دغدغه زندگی ونه رفتن و پرواز به اسمان . خدا یاریم کند وارزو دارم تمام لحظاتش را برده وفادار وهمدم وانیس او باشم . یکروز در دامنه های کوه به قنات های اب نگاه میکردیم به مزاح گفتم : بیا زلیخا و یوسف با هم به چاه بیفتیم جواب داد: نه شبی به اسمان پرواز خواهیم کرد.
( ر ) زلیخا
این یاد داشت را بدون اجازه ایرج نوشته ام میدانم عصبانی واتشی خواهد شد . ولی به زلیخا بد نخواهد گفت شاید پاکش کند






















































