غزلواره لیلایی
غزلواره لیلایی ******** چه لیلایی شبی با من سحر کرد جنونم عالمی را هم خبر کرد مرا پایید ماه و اختران نیز دو دیده تا سحر اختر شمر کرد به گلبرگ تنش پروانه بودم جنون...
غزلواره لیلایی ******** چه لیلایی شبی با من سحر کرد جنونم عالمی را هم خبر کرد مرا پایید ماه و اختران نیز دو دیده تا سحر اختر شمر کرد به گلبرگ تنش پروانه بودم جنون...
ستاره ها ***** ستاره های اسمان بیشمار و بی نهایت اند زیبا و روشنی بخش دنیای خودشان هستند بیایید : به تعداد و روشنی ستاره ها : برای هم ارزو های روشن و قشنگ...
برای شناخت ادم ها و همدل و همدرد بودن با انها زمان زیادی لازم نیست ( برای گلارایز واژه ها ***** هراس و اضطراب و دلشوره تنهایی شبانه ام را به دنیای واژه ها می...
تقدیم به شعرای عاشق ***************** لب به احساس زدم مست شدم فهمیدم شاعران مست ترین طایفه هشیارند بیخود از حال شدن گر چه گناه است ولی شاعری جرم قشنگی است اگر بگذارند تقدیم به ...
بغل کن بالش ات را بعد از این او بر نمی گردد بهار مملو ازگل های شب بو بر نمی گردد خودت دستی بکش بر سر هم نوازش کن سر انگشتی که میزدشانه بر...
قطعه ای از مریم محمدی پای تخته نوشتم…. مادر…. گویی تخته ام دلتنگ بود….یا شاید از راز دلم خبر داشت…. ادامه ی جمله را که خواستم بنویسم تخته جیغ کشید….گچ را عوض کردم باز هم...
تقدیم به بهار عزیز ———- شیرین … شیرین ات شدم بی انکه خسرو باشی دریغ از صدای تیشه ای که بنامم نشانی با خار دلم را تراشیدم ونام ترا خراشیدم ودر سما عی نوای اشنا...
دیگر از واژه وکلا م نمی گویم وبا چشم ها نیز نمی بینم با گوش هم نیوشا نیستم سرشار حسی شگفت مادام که عشق می ورزم به همه عشق می ارزم بدی هارا به پای...
عشق در بطن خود فضیلت های انسانی را دارد شعور وجدان مهر و ایثار اگر نمیتوانی نماد ایثار باشی هرگز نمیتوانی یک یار باشی
امروز در ا غوش تو به دنیا امدم از سینه ات شعر ناب نوشیدم و در گوشم سرود عشق شنیدم شهر پر هیاهو و از تو گفتگو پروای نگاهت شرمگین و بوسه ها اتشین شعر...
به خانه ام سری بزن بهار را بهانه کن دو باره خلوت مرا بیاپر از ترانه کن مرور کن مرا ببین چقدر با تو شاعرم دل بهانه گیر را بمان و بی بهانه کن تمام...
با درود به خوانندگان و کاربران عزیز به لطف و محبت دوستان و یاران عزیز کار های سا یت و تفکیک و تایپ اشعار پیش میرود برنامه ها خوب اجرا میشود وگاهی تاسف همه از...
سیمرغ *** گشودم بال و عمری را پریدم کنون بر بام قاف دل رسیدم ترا دیدم که طوبائی بدین جا تو و دل را درون شعله دیدم این شعرمن که خاطره ای دارد ...
گل سرخی شب گفت ******** خلوت نیمه شبی است ظلمت آلوده به یادی روشن ز شراری جان بخش مهر او در رگ من ساکت و آرام نشسته است به خون . گاه سیال و...
رنگین کمان **** در غروبی که رنگین کمان بعد از طوفان و باران می درخشد بر سینه آسمان و تو را بر دامن سبز اش میخواند تو با چشمانت پیامی بنویس بر کمان رنگین...
کویر و جنگل و دشت ********* من از کویر تفته کشیدم به : دشت سبز . چندی گذشت دیدم : تمام گیاه و گل سد نگاه شد دیگر نهایت دشت را نمی بینم ز...
کویر تفته ***** من امشب چون کویر تفته می مانم عطش لبریز در جانم هزاران داغ در سینه بیا از چشمه چشمان جادوئی بریز ازشوق بارانی برای یک شب دیگر خودت را...
پیام *** دیشب نسیم :شرمنده پشت پنجره لب غنچه وار گلگون و ناز دار می رفت و گفت : امشب به بستر تو من نمی خزم حتی بکوه حتی به دشت هم...
در کدامین ستاره ****** نمیدانم در کدامین ستاره انتظار مرادارند جسم مرا می برند گروهی از آسمانیان به پیشواز آمده اند برای : دیدن ( عاشق ) روح من با تبسمی شیرین می نگرد...
پری دریائی ******* پری دریائی به ساحل آمد و من روی ماسه ها خیره بر موج های بلند با سر انگشت : تصویر پری دریائی را میکشیدم و چون نقش خویش . بر ماسه...
بچه کوچک ****** هر چه می نامی هر چه صدایم میکنی سر حال و مستم میکند نامی ندارم کسی نیستم آیینه پاکی که کودکی ام را در تو می بینم تو کوچک نیستی بزرگی...
دل دریا **** دلم یک چشمه جوشان به روی سینه کوهی زلال اشک می ریزد کنار لاله ها رقصان درون این زلال سرد تمام حسرت و اندوه کوهی داغ در دل را نثار لاله...
تنها ** نشستم : خلوت و تنها کسی این جاست . ناپیدا مرا او می دهد آوا : تو بی من کسیتی ؟ یک ما ؟ * از این دردانه گستاخ و بی پروا...
هر جا تو هستی ******** هر جا تو هستی سر مستی از لحظه ها جاری است لذت : در دیدن شنیدن نفس کشیدن شادی و خوشی و خوشبختی معنی پیدا میکند سعادت تفسیر و تسری...
سینه دریا ******** دو چشمانت چو دریائی و من موجش به هم نه تا بخوابد موج در دریا خوشا موجی بخوابد سینه دریا به آرامش ز طو فان بعد در رویا از اشعار...
در دل موج **** می خوانم : ترانه آب را در جوی با بدرودی حسرت آلود از سبزه زار و انتظار شیرین وصال : به رود و دریا به یاد آر اشک شوق مان را...
شاهد *** شاهدی دیشب سرایم بود اما می نبود موج می رقصید . لیک طوفان پی نبود گنگ من . شاهد چه زیبا می سرود صوت داوودی دریغا همنوای نی نبود از کتاب...
نگاه *** در باغ پرسه می زنم هر لحظه با نگاه گلی بوسه میزنم بار دگر در گشت و سیر پرچین باغ را عاشقانه دور میزنم هر جای باغ دیدنی آوای هر پرنده عاشق...
بشنو صدا ****** تاری گسسته سیم مصلوب سینه دیوار پیش رو * امشب بجای سیم گسسته سه رشته بجا مانده از زلف ترا در سینه سه تار نشاندم به شوق گل کرد غنچه عشق و...
گل بی منت از بارون ***** از ابر تار و تاریک منت مکش زباران چون سایه ای است ای دوست خورشید کرده پنهان * یک قطره اشگ عاشق کز درد عشق بارد بر هر گلی...
همیشه راضی به رضای خداوند مهربان بوده ام .
به اندازه ایمان و خردی که خدا بمن داده است خدای را پرستیده ام
و همیشه از خدا فزونی ایمان و خردم را خواسته ام تا انسانی بهتر باشم
“ایرج نوبهار”


مردانی که مدیون بزرگواری آنان هستم

دروازه قرآن شیراز سال 1335



نقاشی ویژه از کمال الملک

من ومهندس یوسف غفاری نوه برادر کمال الملک






تقدیر کتبی مرکز اسناد و کتابخانه و موزه مجلس شورای اسلامی در قبال اهدای ساعت شهریار و دوجلد از کتابهای چاپ سنگی از کتابخانه خانه شخصی استاد شهریار اهدائی ایرج نوبهار

کتابهای چاپ سنگی استاد شهریار

چاپ اول حیدربابایه سلام – سال1332

دستخط های استاد شهریار
آمدی جانم به قربانت…

اولین نسخه “علی ای همای رحمت” با خط استاد شهریار در تهران

بیشتر
موزه فرشهای تاریخی(آذربایجان)
تالار بزرگ شهرداری تبریز
یک هفته پس از اهدای فرش پروین اعتصامی به موزه. برای رفو و تعمیر وشستشوی فنی آن توسط کارشناسان خبره شهرداری تبریز شش ماه زمان و 5میلیون هزینه صرف کرد.

مصاحبه ویژه اینجانب با خانم رباب رجبزاده پرستار ویژه استاد و همسر فعلی هادی بهجت تبریزی در حال حاضر از این لینک قابل دسترسی می باشد. ناگفته و نهفته های بسیاری دارد…
